امر به معروف و نهی از منکر از مهم ترین دستورات نورانی اسلام است که چون سایر اوامر دارای احکام و ویژگی های خاصی است.
حضرت امام شرایط امر به معروف و نهی از منکر را چنین بیان می فرمایند:
اول: آنکه کسی که می خواهد امر و نهی کند، بداند که آن چه شخص مکلف به جا نمی آورد، واجب است به جا آورد و آن چه به جا می آورد را باید ترک کند و بر کسی که معروف و منکر را نمی داند، واجب نیست.
دوم: آنکه احتمال بدهد امر و نهی او تأثیر می کند، پس اگر بداند اثر نمی کند، واجب نیست.
سوم: آنکه بداند شخص معصیت کار بنا دارد که معصیت خود را تکرار کند. پس اگر بداند یا گمان کند یا احتمال صحیح بدهد که تکرار نمی کند، واجب نیست.
چهارم: آن که در امر و نهی مفسده ای نباشد. پس اگر بداند یا گمان کند که اگر امر یا نهی کند ضرر جانی یا عرضی و آبرویی یا مالی قابل توجه به او می رسد، واجب نیست، بلکه اگر احتمال صحیح بدهد که از آن ترسِ ضررهای مذکور را پیدا کند، واجب نیست. بلکه اگر بترسد که ضرری متوجه متعلقان او می شود، واجب نیست. بلکه با احتمال وقوع ضرر جانی یا عرضی و آبرویی یا مالی موجب حرج بر بعضی مؤمنین واجب نمی شود، بلکه در بسیاری از موارد حرام است.(۱)
از حضرت آیهالله خامنه ای سؤال شده است: کسی که می خواهد شخصی را امر به معروف و نهی از منکر نماید، آیا باید قدرت بر آن را داشته باشد؟ در چه زمانی امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب می شود؟
ایشان در پاسخ می فرمایند: آمر به معروف و ناهی از منکر باید عالم به معروف و منکر باشد. و همچنین بداند که فاعل منکر هم به آن علم دارد و در عین حال عمداً و بدون عذر شرعی مرتکب آن می شود و زمانی اقدام به امر و نهی واجب می شود که احتمال تأثیر امر به معروف و نهی از منکر در مورد آن شخص داده شود، و ضرری برای خود او نداشته باشد و در این مورد باید تناسب بین ضرر احتمالی و اهمیت معروفی را که بر آن امر می نماید یا منکری که از آن نهی می کند را ملاحظه نماید. در غیر این صورت امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست.(۲)
امر باشد، نه خواهش و تضرع و تقاضا و التماس
طرف امر به معروف و نهى از منکر فقط طبقه ى عامه ى مردم نیستند؛ حتى اگر در سطوح بالا هم هستند، شما باید به او امر کنید؛ نه اینکه از او خواهش کنید؛ باید بگویید: آقا! نکن؛ این کار یا این حرف درست نیست. امر و نهى باید با حالت استعلاء باشد. البته این استعلاء معنایش این نیست که آمران حتماً باید بالاتر از مأموران، و ناهیان بالاتر از منهیان باشند؛ نه، روح و مدل امر به معروف، مدل امر و نهى است؛ مدل خواهش و تقاضا و تضرّع نیست. نمی شود گفت که خواهش می کنم شما این اشتباه را نکنید؛ نه، باید گفت آقا! این اشتباه را نکن؛ چرا اشتباه می کنى؟ طرف، هرکسى هست بنده که طلبه ى حقیرى هستم از بنده مهمتر هم باشد، او هم مخاطب امر به معروف و نهى از منکر قرار می گیرد.
با رفق و مدارا
در خصوص امر به معروف و نهى از منکر حدیثى دیدم که از جمله چیزهایى که براى آمر به معروف و ناهى از منکر ذکر می کند، رفیق فیما یأمر و رفیق فیما ینهى (34) بود. آن جایى که جاى رفق است که غالب جاها هم از این قبیل است انسان باید با «رفق» عمل کند؛ براى اینکه بتواند با محبّت آن حقایق را در دلها و در ذهنها جا بدهد و جایگزین کند. تبلیغ براى این است؛ براى زنده کردن احکام الهى و اسلامى است.
لازم نیست یک سخنرانی بکنید، یک کلمه
حرف بزنید، بگویید؛ یک کلمه بیشتر هم نمی خواهد؛ لازم نیست یک سخنرانى بکنید. کسى که می بینید خلافى را مرتکب میشود دروغ، غیبت، تهمت، کینه ورزى نسبت به برادر مؤمن، بی اعتنایى به محرّمات دین، بی اعتنایى به مقدسات، اهانت به پذیرفته هاى ایمانى مردم، پوشش نامناسب، حرکت زشت یک کلمه ى آسان بیشتر نمی خواهد؛ بگویید این کار شما خلاف است، نکنید؛ لازم هم نیست که با خشم همراه باشد. شما بگویید، دیگران هم بگویند، گناه در جامعه خواهد خشکید.
در هرجایى که هستند، اگر خلافى را دیدند، به خلافکار بگویند: این، از نظر اسلام خلاف است؛ چرا انجام می دهى؟ گفتن همین یک کلمه مؤثر است. اگر زبانهاى گوناگون و نفَس هاى مختلف گناه را تذکر بدهند، گناهکار به طور غالب از گناه و تخلف دست خواهد کشید؛
کتاب مجموعه بیانات امام خامنه ای در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر
فصل اول: ضرورت امر به معروف و عواقب ترک آن
فصل دوم: وجوب
فصل سوم: تأثیرات
فصل چهارم: مصادیق معروف و منکر
فصل پنجم: شیوه ی صحیح و موثر
فصل ششم: وظیفه ی مردم
فصل هفتم: وظیفه ی مسئولین
فصل هشتم: هشدارها
فصل نهم: احکام و استفتائات
کتاب «امر به معروف ونهی از منکر» کتابی است 327 صفحه ای که در 5 فصل تدوین شده است .
سرفصل های کتاب:
فصل اول: جایگاه امر به معروف و نهی از منکر
فصل دوم: ترک امر به معروف و نهی از منکر
فصل سوم: وظایف آمرین و ناهیان
فصل چهارم: شیوه های امر به معروف و نهی از منکر
فصل پنجم: انواع معروف ها و منکرها در قرآن
این نشانی نیاز به قلم و کاغذ ندارد.
یکبار بشنوی حفظش میکنی:
خیابان برادران
شهید جوادنیا، کوچه برادران شهید جوادنیا، بنبست برادران شهید جوادنیا، منزل
برادران شهید جوادنیا.
پلاک را هم که ندانی، همان تابلوی بزرگ ابتدای بنبست
راهنماییات میکند؛ تابلویی که عکس احمد، محمد، جواد و میثم را قاب گرفته و به
همه میگوید در این بنبست چه خبر است.
هرچند که شک داریم اینجا بنبست باشد.
اینجا احتمالا بزرگراهی است که امتدادش تا اوج آسمان میرود.
این مادر سالخورده که تصویرش این صفحات را متبرک کرده چهار بار با آئینه و قرآن در همین بنبست ایستاده، روی ماه پسرانش را بوسیده و راهی جبههشان کرده و چهار بار هم درب این خانه کوچک انتهای بنبست را زدهاند تا به او بگویند دیگر منتظر پسرش نباشد.
چهار بار برایش
آسمان و ریسمان بههم بافتهاند تا با خبر شهادت فرزندش یکباره مواجه نشود.
او
چهار بار بالای سر مزاری ایستاده که جگرگوشهاش را در آن دفن کردهاند.
قهرمان قصه ما هر چهار بار به سجده افتاده که: "خدایا! راضیام به رضای تو"